۴ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

چالش سی کالج

خب خب این چالش رو شارلوت شروع کرده و به نظرم خیلی خاصه 3>

اینجوریه که سی روز، هرروز با یک کلمه یک جمله مینویسین *-* و من احساس میکنم قراره بعد این سی روز ادبیاتم بهتر بشه xd

خب دیگه بریم سراغ چالش... :-)

شروع : 19/10/1401

                                                                   

  • ۴
  • نظرات [ ۳ ]
    • نادِشیکو ~°
    • دوشنبه ۱۹ دی ۰۱

    آبی

                                ​​​​​​     بعضی چیزها آبی اند. اونقدر آبی که حتی بعضی وقت ها فراموش میکنند رنگ دیگری هم می توانند باشند. ولی بعضی وقت ها همه چی آبیه، اونقدر آبی که اگه چیزی ابی نباشه میشکنه چون با بقیه متفاوت است.

         زندگی او هم همینطوره، همه چیز ابیه. چه چیزهایی که میتونن بیرون انداخته شن و چه چیزهایی که جبر زندگی اش هستند. اما میزوره با این موضوع مشکلی نداره چون یک چیزی هست که آبی نیست... یک نفر که صورتیه و با همه چیز فرق داره. اما یکم دور و دست نیافتنیه و خب این باعث نمیشه میزوره تسلیم دوستی با نوزومی، شخص صورتی زندگی اش بشه.

         درسته بدون اینکه خود آبی رنگت رو که روی نت های قطعه ی * لیز و پرنده آبی * بالا و پایین میپره تغییر بدی با یک فرد صورتی هماهنگ بشی، سخته. ولی عشق سخت بود حالیش نمیشه. اما اگه اون فرد متفاوت بخواد دوستت باشه چی؟ وقتی داری برای روز استیج آماده میشی و باید با ابوا جواب فلوت رو بدی چی؟ :`)

         خب اینجاست که نائوکو یامادا ی معروف میاد داستان آبی میزوره و نوزومی رو به تصویر میکشه و رابطه بانمک دوستیشون:`)

     

    این انصاف نیست، میزوره. واقعا این انصاف نیست.میدونستی من نمیخواستم بهت ببازم. بخاطر همینم بهت گفتم که منم به دانشگاه موسیقی میرم، فکر میکردم اینجوری تو یک سطرح قرار میگیریم.

    من استعدادشو ندارم. مثل تو خاص نیستم

    فکر میکردم اگه منم درباره رفتن به دانشگاه موسیقی فکر کنم، اینجوری برابر میشیم. من... مثل تو فوق‌العاده نیستم... من فقط یک دختر معمولی ام. میزوره،. مطمئنم خیلی زود تو این دنیا جاتو پیدا میکنی. برای قطعه لیز و پرنده آبی هم، تمام تلاشمو میکنم اجراتو خراب نکنم.

     

         نمیدونم... این شاید داستان خیلی هامون باشه. که داریم دست و پا میزنیم تا پرنده ابی کوچولومون را تو قفس برای خودمون نگه داریم... بدون اینکه فکر کنیم ایا واقعا ما باید باهم باشیم؟ اما خب بعضی وقتا اون پرنده برونی و باید بیاد تو قفس پیش ما. همونطور که میزوره و نوزومی در نهایت باهم دوست شدند. شاید حتی باهم به دانشگاه موسیقی رفتن و متوجه شدن هردو خاص هستند:`‌‌‌)

     

    できれば、私がバトゥであるすべての瞬間からノートと楽譜を作成します!

     

  • ۳
  • نظرات [ ۱ ]
    • نادِشیکو ~°
    • يكشنبه ۱۸ دی ۰۱

    فیبوناچی ، راز زیبایی طبیعت

                        ​​​​​​

     

    نمیدانم چقدر ریاضی را دوست دارید اما این متن را به منزله یک الگوی ریاضی حساب نکنید بلکه به راز زیبایی حقیقت حساب کنید!

     

                                                                           

  • ۶
  • نظرات [ ۳ ]
    • نادِشیکو ~°
    • جمعه ۹ دی ۰۱

    Start

    Startعاقبت چون خاک ریز آغاز کردر                                جامه در دندان گریز آغازکردد

    سلام. نادشیکو ام، یعنی درواقع میتونین اینطور صدام کنین*-* این اولین وبلاگ من هست و امیدوارم دوستش داشته باشین. 

  • ۴
  • نظرات [ ۱ ]
    • نادِشیکو ~°
    • شنبه ۳ دی ۰۱
    موضوعات