حواستون به شکوفه های گیلاس هست؟ لطفا باهاشون مهربون باشید، آخه تابستون دیگه کم کم داره وسایلش رو جمع میکنه و از پیشمون میره!
سلام!
امروز میخوام درمورد یک سریال ژاپنیِ درحال پخش صحبت کنم که خیلی بوجیموجیه. همچنین یک حس و حال تابستون طور داره.
درواقع میخواستم صبر کنم تا پخشش تموم بشه، بعد درموردش پست بذارم ولی حقیقت! انقدر دوستش دارم که نمیتونم دو هفته دیگه صبر کنم پس الان پستم رو مینویسم.
قبل از اون باید بگم که خیلی خرسندم که دوباره اینجا دارم یک چیز با محتوا مینویسم، چند وقت پیش تو ایتا یک دیلی زدم ولی اونجا خودم نبودم، ولی اینجا، تو بیان، احساس میکنم خودمم و حس خوبی دارم. ( درواقع اصلا حس بدی ندارم که وسط پست سریال محبوبم دارم چرتوپرت میگم^^)
بگذریم!
.TT^^هشدار: ممکنه یکم اسپویل کرده باشم
همونطور که احتمالا(!) خودتون حدس زدید^^ اسم این سریال ابتدای دریاست. فعلا ۸ قسمتش اومده متاسفانه، اخه کی میتونن صبر کنه هفته ای یک قسمت؟ و کلا هم ده قسمته.
داستان هم از این قراره که:
تسوکیوکا ناتسو، بیست و هست سالشه و تو توکیو برای یک شرکت چاپ کار میکنه. یک روز ناتسو میشنوه که ناگومو میزوکی کسی که تو دوران دانشجویی باهاش دوست بوده
حقیقتا ایده ای ندارم دیگه چطور میتونستم بیانش کنممرده! اونا تو همون زمان دانشجویی وقتی میزوکی یک دفعه گفته بوده شخص دیگه ای رو دوست داره، از هم جدا شدن. الان هفت سال گذشته و ناتسو تو این هفت سال خبری از میزوکی نداشته...
آگهی بازرگانی: منظور میزوکی از اینکه کسی رو دوست داره چیزی نیست که فکر میکنید TT
صادقانه بگم، من این سریال رو بخاطر دوستم شروع کردم نمیدونستم قراره ازش لذت ببرم یانه، ولی داستان زندگی این افراد انقدر دلنشین و آروم ولی در عین حال پرتلاطم هست که با همون قسمت اول جذبش شدم. البته این روهم بگم که، درعین دلنشین بودن به یک بسته دستمال کاغذی هم نیاز دارید.
میدونین چیه، این سریال یک کوچولوی بوجیموجی داره که قراره شما با غمش غمگین شین و پا به پاش بخندین. اومی، دختر ناتسو و میزوکی:`
یادتونه گفتم میزوکی به ناتسو گفت شخصی رو دوست داره؟ اون شخص در واقع اومیه:`)
ولی هیچوقت نمیتونم میزوکی رو درک کنم، چرا به ناتسو گفت اومی رو سقط میکنه ولی به دنیا آوردش و تازه، بدون گفتن چیزی از ناتسو جدا شد؟! البته، میزوکی کلا حرفه اش اینجوری بودنه.
بعضی وقتا دلممیخواد از تو صفحه بکشمش بیرون و خفش کنم. ولی در عین حال جوری که سرحاله و با مشکلاتش مبارزه میکنه، تحسینش میکنم.
به کنار میزوکی، یائویی چان، دوست دختر ناتسو، این دختر یک تیکه ماهه. جوری که از فرزند خودش گذشته و حالا دوست داره با اومی وقت بگذرونه، به ناتسو احترام میذاره و میگه اومی رو اولویت قرار بده.
یائویی سختی های زیادی کشیده ولی این موجب نشده که دیگه مهربون نباشه یا چیز دیگه ای.
اینکه نمیتونی تصمیم بگیری یا سردرگم شدنت
بعضی وقتا میره رو اعصابم
ولی
اینکه میتونیم باهم سردرگم بشیم خوبه.
حالا بعد از میزوکی، وقتی ناتسو با اومی رو به رو میشه لحظات شیرینی به وجود میان. عاشق اینم که میبینم ناتسو پیشرفت میکنه، جوری که داره یاد میگیره پدر اومی بودن، پدر ورژنِ کوچکِ میزوکی بودن چطوره واقعا اکلیلیم میکنه.
اومی ورژن کوچم تره میزوکی، مثل یک جرقه میمونه تو زندگی ناتسو. خنثیش میکنه.
تو قسمت اول اومی یک دیالوگ داره که میگه `` پدر بودن تو از کی شروع میشه؟ ``
درسته، اومی از قبل میدونست که ناتسو پدرشه ولی با اینهمه، یک بچه هفت ساله خیلی شجاعه به نظرم. البته اومی، همه رو دوست داره و به نظرم میتونه خیلی خوب با یائویی هم کنار بیاد. شاید یک روز یائویی تونست جای میزوکی رو برای اومی بگیره؟:`
خیلی وقتا اومی موجب لبخندم میشه، جوری که این کوچولو سرسخته و با نشاط. شوقش موقع دیدن پدرش.
گفتم پدرش، یکی از چیزای مورد علاقه ام جاییه که ناتسو سعی میکنه تمرین کنه موهای اومی رو ببنده:`))
این سریال خیلی شخصیت های دوست داشتنی ای داره، درواقع تنها شخصیت سریال که دوستش ندارم پدر واقعای ناتسو عه. مادربزرگ اومی خیلی خانوم فهمیده ایه، از اون مامان بزرگ های گوگولی و دوست داشتنی. پدربزرگش نقش کم رنگ تری داره ولی ایشون رو دوست دارم.
و همین طور پدر و مادر ناتسو و برادرش یاماتو :`))) یاماتو مثل بچه ها بانمکه*خنده* و مهربون.
~•
رابطه اومی با تسونو، دوست مادرش خیلی صورتی و مخملیه. یعنی اینطوری بگم که تسونو اومی رو دوست داره و اومی تسونو رو. عملا تسونو پدر دوم اومیه.
اومی وقت زیادی باهاش گذرونده و خیلی هم خوب باهاش کنار میاد، وقتی بخاطرش رفت کتابخونه:`))).
~•
این سریال در کل خیلی aesthetic عه، البته فکر کنم با اینهمه که گفتم واضحه دیگه؟ :دی.
موسیقی متن خوبی داره و الکی طولانی نیست. به دلمیشینه و جوریه که انگار دارین با ناتسو و اومی زندگی میکنین، با خنده هاشون میخندین و با غم هاشون غمگین میشین.
خلاصه که با وجود اینکه تموم نشده هنوز، به شدت بهتون پیشنهاد میکنم. البته بازم میگم یک بسته دستمال کاغذی باخودتون داشته باشید.
پ.ن: به قالب جدید سلام کنیدد.
پ.ن۲: این اولین باری بود که معرفی سریال نوشتم سو امیدوارم بد نشده باشه TT.